۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

علت زلزله از دیدگاه شیخ شهر

علت زلزله از دیدگاه شیخ شهر

باز شیخ شوخ طبع شهر ما
جوک بیان فرموده اند از بهر ما

بس که خندیدیم غش و غش و غش
روده هامان پاره شد از گفته اش

نه فقط از حکمت شرح و بیان
شیره خورد و گفت: شیرین است آن

بلکه مشتش باز کرد و با عجب
گفت: از این جا تا به این جا یک وجب

گر چه با تقوا و ربانى ست او
اوستاد خنده درمانى ست او

روز جمعه باز هم شیخ تپل
توپ خود را شوت کرده توى گل

کشف کرده با هوار و هلهله
رابطه بین زنا و زلزله

گفته ایشان: بى حجابى زَنا (زن ها)
مى شود مستوجب فعل زِنا

چون زن و مردى به هم چسبد شدید
در نتیجه زلزله آید پدید

فاذا زلزلت زلزالها
معنى اش فى الارضُ مى باشد زنا

هر که زد با ریش یا بى ریش تِر
شد سر و کارش کنون با ریشتر

شیخنا ، اى صاحب کرنا و بوق
اى نبوغ اندر نبوغ اندر نبوغ

اتفاقِ در میان رختخواب
لرزه اندازد فقط بر تخت خواب

گو چه کس دیده فتو سیسمو گراف
این چنین لرزد ولى زیر لحاف

شیخ بس کن، باز هم فرموده اى
حرف هاى معده اى و روده اى

در سفر هایت به کشورهاى دور
دیده اى حتمن زنان لخت و عور

آن جزایر را که بارى، رفته اى
نام آن باشد قنارى، رفته اى

آن زنان خوشگل و خوش تیپ را
ساحل زیباى کارائیپ را

آن نران هیکلین شمشاد را
ماده هاى لخت مادرزاد را

هیچ از این ها را اگر نشنیده اى
انگلستان را که دائم دیده اى

نه که نه! در ماهواره شب به شب
دیده اى انواع و اقسام طرب

در کانال ایکس وان و سیکس وات
صد رقم الزّانىُ والزّانیات

با چنان مرد و زنان آکله
پس چرا آن جا نیاید زلزله؟

در عوض شهر طبس یا شهر بم
مى شود نابود و مى ریزد به هم

در میان این دو تا دارالعباد
هیچ دیدى بى حجابى و فساد؟

در اروپا یک زن و ده بوى فرند
لرزه هایش مال سومالى و هند

من که مى دانم مرا خر کرده اى
خود اگر این حرف باور کرده اى

پس براى محو کافرهاى پست
راه هاى بهترى از جنگ هست

مى شود بى حمله و بى رُفت و روفت
میخ حق را در زمین کفر کوفت

آن چنان میخى که گوید:‌آخ آخ
با همان سبک دیریم داخ راخ دیراخ

چون شود زن هاى کافر حامله
می شود نابود کفر از زلزله

شیخ دانا هرچه باداباد؛ باد
همتى فرما، بده اذن جهاد

امر کن هالوى ممنوع الخروج
با کلام رمز " یا ذات البروج"

بر بلاد کفر حمله ور شود
یکه هم سرباز هم افسر شود

هر طرف بر پا نماید ولوله
زلزله در زلزله در زلزله

با همان شیوه، همان راز سترگ
زیر و رو بنماد شیطان بزرگ

آن چنان آن جا نماید کارزار
تا نماند خشت بر خشتى سوار

چون که با فتواى شیخ شهر قم
هیچ حاجت نیست بر بمب اتم

محمد رضا علی پیام(هالو)