۱۳۹۰ تیر ۱۳, دوشنبه

هرچه ما بیشتر سکوت کنیم اوضاع بدتر می شود


وقتی دیکتاتوری مخالفتی علیه خود نبینه، یاغی تر می شه و برای جلوگیری از فعالیتهای دوباره مخالفانش دست به اقدامات تندتری می زنه.پس باید چی کار کنیم؟ وقتی که شرایط تظاهرات خیابانی محیا نیست ساکت بشینیم؟حال این اقدامات ما حتما تظاهرات خیابانی نیست، صدها را برای بیان اعتراض هست، در جایی که غم و بدبختی ستون فقرات حکومتش است، شادی کردن هم یک نوع مخالفت است.در جایی که همه ی در و دیوار ها از عکس ها و پوسترهای حکومتی پوشیده شده،  پاشیدن رنگ سبز یک نوع مخالف محسوب می شه.زمانی که بر روی همه اسکناسها عکس انسانی جعلی هست، نوشتن یک شعار کوچک اعتراض محسوب می شه.
اگه حکومت با ملی گرایی مخالفه، پس احترام به نمادهای ملی و ترویجشون مخالفت محسوب می شه. اگه حکومت بتونه از اختلافات قومی سود ببره، پس مسخره نکردن اقوام یک نوع اعتراضه. اگه رژیم به مذاهب دیگه احترام نمی ذاره، پس احترام به همه مذاهب و دسته ها اعتراضه. اگه نظام نمی تونه حرف مخالف و نقد رو نسبت به خودش تحمل کنه، تلاش ما برای شنیدن حرفهای مخالفمون مخالفت کردن با حکومته.نباید سکوت کرد، در شرایطی که حکومت برای جلوگیری از نابودی دست به هر کاری می زند، باید ایستاد. ایستادگی حتما به معنای هزینه دادن های سنگین مانند کشته شدن، اعدام یا زندانی شدن نیست، بلکه ایستادگی به معنای تلاش بیشتر، کوتاه نیامدن، فراموش نکردن رویاها و ناامید نشدن است و ناامیدی هم واقعا بی معنیست، چون یا راهی پیدا می شود و یا اینکه راهی خواهیم ساخت.


We Cannot Remain Silent